• وبلاگ : دلنوشته هاي يه دختر
  • يادداشت : دلنوشته زهرا...شب يلدا
  • نظرات : 1 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    salam matalebet kheili bohalan mamnoooooooooooon azizam
    پاسخ

    سلام عزيزم...مرسيييييييييييييييييييييييييي:)

    سلام
    ثبت نام شروع شد
    خبردارين؟
    :)

    پاسخ

    ما که ديگه نميايم ...از ما که گذشت....يه دبيري انتخاب کنيد همش متنا منو منتخب کنه حال کنم
    نظر سنجي در سايت
    114co.vcp.ir
    چه چيزي باعث لغزيدن بعضي ها در فتنه88شد؟
    پاسخ

    ادم فک ميکنه ديروز بود...سال 88...چه زود ميگذره زمان
    سلام چه آدرست امير عليه ولي اسمت زهرا..؟

    پاسخ

    سلام:)....ههه پارسي اين امکانو نداره ادرس وبمو عوض کنم وگرنه اينکارو ميکردم... قبلا يه وبلاگ داشتم با اسم خودم براي مزاحمتا حذف کردمو کلا با اسم امير علي اومدم ... اگه دلنوشته هاي اولي رو ببينيد همش به اسم دلنوشته اميرعليه... بعدم برا اي ديم بعضيا فهميدنو بعضيا نفهميدنو خلاصه ديگه اسم خودمو زدم... البته ديگه پيامرسان نميرم و مزاحمتيم ندارم خدا رو شکر...به همه ام پيشنهاد ميکنم نرن... پيامرسان ظاهر مذهبي پيدا کرده اما توي خصوصيا وضع جور ديگست و .....
    با سلام
    دست شما درد نکنه ديگه يعني ما...!
    اينم بگم اين وبلاگ براي افراد خاص و مورد علاقه جايگاه مخصوص داره ،مخصوصا براي شما که ...!

    پاسخ

    سلام...ممنووووووووون.... نه يه شوخي بود اخه همش مسابقاتش برا اونا بود.. اول ذوق کردم کلي فک کردم ازاده کلا...
    سلام
    شرمنده،يادم رفت که آدرسو بدم،فکر مي کردم دختر شهيد هستين و هول شده بودم و شوق داشتم.
    اينم آدرس:
    www.kvh.parsiblog.com
    راستي اگه سرچ کني کانون وبلاگ نويسان برتر استان هرمزگان مياد بالا.
    لينکتم کردم.
    پاسخ

    سلام:)...اين وبلاگه نامردي بودااااا فقط هرمزگانيا رو تحويل ميگيرن توش:d
    عيد آمد و ما خانه ي خود را نتکانديم
    گردي نسترديم و غباري نستانديم
    ديديم که در کِسوت بخت آمده نوروز
    از بيدلي او را ز در خانه برانديم
    هر جا گذري غلغله ي شادي و شور است
    ما آتش اندوه به آبي ننشانديم
    آفاق پر از پيک و پيام است، ولي ما
    پيکي ندوانديم و پيامي نرسانديم
    احباب کهن را نه يکي نامه بداديم
    و اصحاب جوان را نه يکي بوسه ستانديم
    من دانم و غمگين دلت، اي خسته کبوتر
    سالي سپري گشت و ترا ما نپرانديم
    صد قافله رفتند و به مقصود رسيدند
    ما اين خرک لنگ زجويي نجهانديم
    مانند افسونزدگان، ره به حقيقت
    بستيم و جز افسانه ي بيهوده نخوانديم
    از نه خم گردون بگذشتند حريفان
    مسکين من و دل در خم يک زاويه مانديم
    طوفان بتکاند مگر "اميد" که صد بار
    عيد آمد و ما خانه خود را نتکانديم..

    "اخوان"

    شايد بشه گفت فوق العاده مينويسي..يا خيلي انگيزه داري يا خيلي تجربه....
    يه ايراد، اين روزها واسه عاشق ها بهونه خوبيه
    همه جاي دنيا فقر هست، به شخصه افسوس نميخورم، کمک ميکنم..... اينطوري سنگينترم..... مرسي از مطلب...
    پاسخ

    تو ايران ديگه انقد همه از عشق نوشتن که نوشتن از عشق يه کوچولو مضحک شده...دقت کردي همه فيلماام ازدواجه و عشقو.... ما که فقط پايين تنه نيستيم... فقط يه حس دوس داشتن نداريم..ادميم...بعضي وقتا بايد از ادميت نوشت:)... فقر خيلي بده...چه فرهنگي چه مالي...همه جاام هستش... کمک کردنم جديدا سخت شده..معلوم نيس کي نيازمنده کي نيستش... البته بعضي وقتا هم متنام موضوعش ميشه همون عشق ولي بيشتر از چيزايي که اذيتم ميکنه و فکرمو مشغول ميکنه مينويسم...راستي ممنوووووون...نه تجربه اي ندارم همينجوري الکي مينويسم:)))))).... بازم مرسييييييييييي
    سلام زهرا خانم
    زمستون خوبي داشته باشي

    پاسخ

    سلام:)...ممنووووووووووون... همچنين شما خانومي:)