شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ امروز تقويمو باز كردمو ورق زدم....تاااااااا رسيدم به تاريخ امروز.....تقريبا اخرايه تقويمم بود.....خشك شدم...واي خدا چقد زود گذشتو چقد زود ميگذره......... اما خوبه كه...بعضي وقتا...تويه جاده زندگي....از سرعت خود بكاهيم:)
چند وقت ديگه...ميريم سال 91.... خدايا... گذر عمرو دارم با گذشت ثانيه ها ميبينم...اما درك نميكنم:(
بنشين لب جوي و گذر عمر ببين!
واقعا:(((((((
ممنون از عزيزايي كه لايك زدن
دعا كنيد...من خيلي كار دارم...براي من اين روزها خيلي كند ميگذره آخه كلي كار دارم براي تهيه جهزيه و رفتن به خونه وكلا جشن عروسي...همه اين كارهام براي قبل سال 91 هست...دعام كنيد تا گذر عمر رو زيبا ببينيم.
واي تبريك.....تبريك تبريك.....بعد كه بگذره همش واست خاطره هايه شيرين ميشه....بازم تبريككككككك
مرسي زهرا جون...راس ميگي همه اش خاطره مي شه ولي با توكل به خداس كه دل آدم آروم ميشه ولي گاهي احساس مي كنم خدا در اين وقت ها گم ميشه...خستگي همه وجودمو پر مي كنه...استرس...جاده خاكي ها مياد جلو چشمم...زندگي داره با يه عالمه مسئوليت مياد سمتم و من دست روي دست شايد گذاشتم
واي مريم تو داري واسه زندگي جديدي که قراره شرو کني تلاش ميکنيو اينو ميگي.....پس کسايي که دارن سعي ميکنن زندگيشونو نگه دارن...کسايي که تلاش ميکنن جلو زنو بچشون شرمنده نشن و ميشن...چي بايد بگن......خدا رو ادم وقتي حس ميکنه که ميبينه يکي گوشه خيابون کنار وسايلايه تو کوچش داره نماز ميخونه....... منو تو ديگه نبايد اينو بگيم خانومم
ساعت ویکتوریا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله دي ماه
vertical_align_top